سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اواز قطره
 
عمری م .ح .ب بوده ام وحال تصمیم گرفتم محب بودنم را جشن خون بگیرم در فکر یک جشنم ...

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

ya_zahraa_by_ivenalexander-d4z8x3s.jpg

خوب است که مادر دل نَر داشته باشد

دور و بَر خود چند پسر داشته باشد

خوب است که مادر نرود جز به ره عشق

چون فاطمه احساس خطر داشته باشد

خوب است برای مدد زاده ی حیدر

از نسلِ علی سایه ی  سَر داشته باشد

می گفت به فرزندِ یَلَش مادرِ عبّاس

بایست علمدار جگر داشته باشد

خوب است که در لشکرِ خود زاده ی زهرا

بالای سَرِ خیمه قمر داشته باشد

وقتی خطری مایه ی تهدید امام است

اینجاست که باید سپری داشته باشد

روزی که امان نامه ی کفّار بیاید

دل باید از این فتنه خبر داشته باشد

حیف است که خون با عرقِ شرم نریزیم

چون اهل حَرَم دیده ی تَر داشته باشد

با فاطمه گویم که منم دل نگرانت

جانِ پسرانم به فدای پسرانت

یا امِّ بنین حالِ گرفتار ندیدی

دستانِ قَلَم، اشکِ علمدار ندیدی

بر پیکرِ بی دستِ علمدارِ رشیدَت

آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی

مادر به خدا بس که وفا داشت ابالفضل

غوغای مُواساتِ سپهدار ندیدی

گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت

در بارش آن دیده و رخسار ندیدی

یک لشکرِ قد ارکه بنشست به زانو

پا تا سَرِ او تیر چُنان خار، ندیدی

شقُّ القمر کوفه که در علقمه رُخ داد

تکرارِ رُخ حیدر کرّار ندیدی

آنقدر ادب داشت که با سَر به زمین خورد

سجّاده ی خون بر بدن یار ندیدی

پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت

بالندگیِ مکتبِ ایثار ندیدی

مادر که شود امِّ بنین هیچ غمی نیست

در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست


زیارت عاشورا سوم اردیبهشت ماه 92– صنف لباس فروش



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/2/4 توسط محب
sadness_of_umm_al_banin_by_mustafa_h.jpg

حسینم وا حسینم وا حسینم یوسف رحیمی 

یا اُم الأدبیوسف رحیمی

+ کی مدینه ز یاد خواهد برد، صحن چشمان گریه پوشت رایوسف رحیمی

ام البکاءیوسف رحیمی

آه رهگذرها..علی اکبرلطیفیان

ام ابنین سعلی اکبرلطیفیانووحید قاسمی

مادر هستی صمد علیزاده

لاتدعونی ویک ام البنین صمد علیزاده

برای بانو ام البنین سلام الله علیها صمدعلیزاده
غزل مصیبت*مادر باب الحوائج دارد از دریا گله**محسن حنیفی**

غزل مصیبت*رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی**محسن رضوانی**

شور- زمینه*اونی که سایه سرمه، مادر اباالفضله**امیر حسین الفت**

مادر عباس(ع)**امیر حسین الفت**

غزل وفات**وحید قاسمی**

مادر حجب و حیا**جواد حیدری**

غزل*از آن گلایه تلخ**حسین هدایتی**
غزل*آن سحرگاهان بی فانوس**حمیده رضایی**

مادر آب**علی اکبر لطیفیان**

غزل مصیبت*مادر باب الحوائج دارد از دریا گله**محسن حنیفی**

زمینه*فدای حسین**احسان جاودان**

واحد*بی هوا نیزه خورده ای...**رضا تاجیک**

 
 
 


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/2/4 توسط محب

خُب ، میگن درست میشه-منم میگم- چرا نشه!
قدیمام درست میشد، پس واسه چى حالا نشه؟!

تو عزاى ما بیاین، عروسى مون پیش کشتون
منم از خدا میخوام عروسى تون عزا نشه...

اگه آبادى رو دوست دارین ، حواستون باشه
کسى از جایى اومد، رفیق کدخدا نشه !

تا به جایى مى رسن خدا رو از یاد مى برن
هر کى معتبر میشه بشه ، ولى گدا نشه!

یه خونه ت دو تا بشه خوبه ! ولى به شرطى که
جلوى هر کس و ناکس کمرت دو تا نشه

اگه خواست اینجورى شه،بذار خونه ت طورى باشه
که اگه یه مهمونم داشتى تو خونه جا نشه!

دعواى تو خونه رو تو خونه فیصله ش بدین
خوبه اسرار آدم تو کوچه بر ملا نشه

نذا غم سرت خراب شه ! بمونى رو دستمون
مثل مستأجر بد که از تو خونه پا نشه

گلیم بخت آدم خیلى باید سفید باشه
بره تو بشکه ى قیر اما جایى ش سیا نشه

زخمو هر جور و به هر جا که دلت میخواد بزن
زخمه رو امّا یه جور بزن یه وقت غنا نشه!

پشت عینک خطا خدارو بهتر میشه دید
داورى کشکه اگه توى زمین خطا نشه

نمیدونم این خوبه براى آدم یا بده؟!
که زنش تا آخر عمرم ازش جدا نشه!

خیلى ها زن میگیرن اما یه روز طلاق میدن
مگه آدم میشه که دچار اشتبا نشه؟!

به جاى پسر بگو اژدها، اصلاً بگو مار
واسه دست پدرش وقتى پسر عصا نشه

بعضى از شاعرا تو قطار به دنیا اومدن
کاش که بعد از این دیگه شاعرى زا به را نشه!

خب منم شاعرم، اما از همون اول کار
نمى خواستم به کسى بگم،یه وقت ریا نشه!

شعر ما پا توى کفش هیچ کسى نمى کنه
تا زمانى که کسى موى دماغ ما نشه

اگه چیزى هم نوشتیم ، نگرونیم همیشه
ما که هیچ... یه وقت کسى مزاحم شما نشه!

ناصر فیض



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/2/3 توسط محب

حالا چند ماه دیگه رفتى،مگه چطو میشه؟!
یکى جات میاد اونم یه چیزى مثل تو میشه

امّا نه،پاشو که تو اتاق کارش مى ذاره
با یه دستور تو اتاق هر چیه فورى نو میشه

حق داره،خسته میشه!همین یه دستور مى دونى...
خیلى یه! پس مى ره روى صندلیش ولو میشه!

قوم خویشاش با یه خبر از توى یک کمیسیون
هر چى که ریال دارن فردا همه ش یورو میشه

اولش دون میکارن ، همینکه رفتن روى کار
هر چى باشه سر راهشون همه ش درو میشه

توى این مملکت از قدیم همینجورى بوده
چیزى طورى نمیشه ، وقتى میشه یهو میشه

مبتداش ، خیلى مهم نیست چى بوده شام شبش
تو خبر شام شبش یه لقمه نون جو میشه

این که بد نیست که به یمن قدمش هر کى میاد
حتى آبدارچى هاشم ماشیناشون موسو میشه

بى دلیل نیست که تموم میزاشون کشو داره
هر کسى چیزى میشه از تو همین کشو میشه

خداییش...خیلى کار سختى یه حتى این کشو
وقتى که ، روزى هزار دفعه عقب جلو میشه!

آخه این چه حقى یه تو دنیا چند نفر دارن؟!
هر چى ملت ها مى گن با رأى شون وتو میشه

هر جا که برو بیا باشه درش تخته میشه
هر جا هم تخته بوده جاى بیا برو میشه!

یه الو کافیه...هر چى دوست دارن عوض بشه
آدمم که مى شنوه دلش پر از الو میشه

مردم بیچاره هم گاهى خوشن به این چیزا
اوباما جایى سخنرانى داره که هو میشه

اینجورى پیش بره برمى گرده آدم توى غار
پوشش پیش و پسش دوباره برگ مو میشه

اگه مردم نخوانت ، بالا برى...پایین میاى
حواست باشه!بگم؟!بذار نگم چطو میشه!


ناصر فیض



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/2/3 توسط محب
521716_438505549575329_1011091928_n.jpg

سوره کوثر 18 نقطه دارد...!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ?1? فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ?2? إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ?3?



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/1/28 توسط محب
alzahra_1__by_alzahra.jpg

دیلمی میگوید: زهرا(س) ماجرای خود را به تفصیل بیان فرموده است. از جمله فرمود:

«... سپس قنفذ را با ........ و خالد بن ولید به خانه ما فرستادند تا پسرعمویم علی را برای بیعت زیانبار خود به سقیفه بنیساعده بیرون برند. علی که مشغول انجام وصیّت رسول خدا(ص)، درباره همسران او، تألیف قرآن و پرداخت هشتاد هزار درهم به سفارش آن حضرت بود، با آنان بیرون نرفت.

پس هیزم زیادی در مقابل در خانه ما جمع کردند و آتش آوردند تا خانه، و ما را به آتش کشند. من پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پدرم قسم دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند.
...
.....، تازیانه را از دست قنفذ - غلام ابوبکر - گرفت و با آن به بازویم زد، چنان که تازیانه همچون بازوبند به دور بازویم حلقه زدسپس لگدی به در کوبید و آن را به طرف من فشار داد و من که باردار بودم، به صورت روی زمین افتادم. آتش شعله میکشید و صورتم را میگداخت. اوچنان به صورتم سیلی زد که گوشنوارهام بر زمین افتاد و درد زایمان به سراغم آمد. پس محسن را کشته بیگناه سقط کردم. این است امّتی که میخواهد بر من نماز بخواند؟! در حالی که خدا و رسول از آنان بیزاری جستهاند. من نیز از آنان برائت میجویم».

بحار الانوار، ج 30، ص 348 - 350، به نقل از ارشاد القلوب دیلمی.



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/1/28 توسط محب

روز آخر، حضرت فاطمه(ع) گاه نشسته و گاه ایستاده به طرف محلی که در خانه رسول خدا(ص) برای شستشو وجود داشت و در ان آب جمع شده بود، رفت و شروع به شستن لباس های اطفال با دست های لرزان خود کرد، آن گاه کودکان را فراخوانده و شروع به شستشوی سر انان با آب و گل سرشور نمود؛ زیرا که چیزی جز گل سرشور نیافته بود.

علی(ع) در این هنگام به منزل وارد می شود می بینید که همسر عزیزش بستر بیماری را ترک کرده و به انجام اعمال خانه مشغول است. وقتی به وی نگاه کرد، در خویش رقت قلبی احساس نمود که وی با این حالت بیماری چگونه و چرا مشغول کارهای مشکلی است که در موقع سلامت آنها را انجام می داد؟ پس تعجبی ندارد که از او علت بلند شدن از بستر و پرداختن به آن کارها را با وجود بیماری سوال کند؟

... ولی حضرت صدیقه (ع) با صراحت پاسخ داد چون امروز آخرین روز عمر من است، خود برخاستم تا سر و لباس کودکانم را بشویم؛ زیرا آنان به زودی یتیم گردیده و بدون مادر خواهند شد!![1]

گریزی به کربلا

این جا فاطمه(ع) نگران یتیمی فرزندانش است و ان کودکان معصوم را از گرمای محبت مادرانه خویش بهره مند می سازد، اما ای کاش کسی بود در کربلا کودکان یتیم حسین(ع) را تسلین می گفت و درد آن ها را تسکین می داد؛ به جای آن که مهربانی کرده و نوازش کنند با تازیانه و سیلی به صورت آنها زدند.

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

[1] - فاطمه الزهرا (س)، از ولادت تا شهادت، ص 588

منبع: کتاب آتش در حرم



نوشته شده در تاریخ شنبه 92/1/24 توسط محب

 

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا حضرت زهرا س پشت در رفت؟

طرح مسأله

طبق منابع تاریخی اولین کسی که این شبهه را مطرح کرده، شخص خلیفه دوم عمر بن الخطاب است :

طبق نامه ای که در کتب تاریخی آمده است که خلیفه دوم به معاویه نوشته است و یزید آن را به پسر عمر بن الخطاب می دهد تا بخواند؛ پس از آنکه برای بیعت گرفتن به خانه امیرالمؤمنین امام علی ع می روند، او در نامه اش اینگونه می¬گوید که:

فَأَتَیْتُ دَارَهُ مُسْتَیْشِراً لِإِخْرَاجِهِ مِنْهَا، فَقَالَتِ الْأَمَةُ فِضَّةُ وَ قَدْ قُلْتُ لَهَا قُولِی لِعَلِیٍّ یَخْرُجْ إِلَى بَیْعَةِ أَبِی بَکْرٍ فَقَدِ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ الْمُسْلِمُونَ فَقَالَتْ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع) مَشْغُولٌ، فَقُلْتُ خَلِّی عَنْکِ هَذَا وَ قُولِی لَهُ یَخْرُجْ وَ إِلَّا دَخَلْنَا عَلَیْهِ وَ أَخْرَجْنَاهُ کَرْهاً، فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ، فَقَالَتْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ مَا ذَا تَقُولُونَ وَ أَیَّ شَیْءٍ تُرِیدُونَ. فَقُلْتُ یَا فَاطِمَةُ. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ مَا تَشَاءُ یَا عُمَرُ. فَقُلْتُ مَا بَالُ ابْنِ عَمِّکِ قَدْ أَوْرَدَکِ لِلْجَوَابِ وَ جَلَسَ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ. فَقَالَتْ لِی طُغْیَانُکَ یَا شَقِیُّ أَخْرَجَنِی وَ أَلْزَمَکَ الْحُجَّةَ، وَ کُلَّ ضَالٍّ غَوِیٍّ. فَقُلْتُ دَعِی عَنْکِ الْأَبَاطِیلَ وَ أَسَاطِیرَ النِّسَاءِ وَ قُولِی لِعَلِیٍّ یَخْرُجْ. فَقَالَتْ لَا حُبَّ وَ لَا کَرَامَةَ أَ بِحِزْبِ الشَّیْطَانِ تُخَوِّفُنِی یَا عُمَرُ وَ کَانَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ ضَعِیفاً. فَقُلْتُ إِنْ لَمْ یَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَیْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِیهِ، أَوْ یُقَادَ عَلِیٌّ إِلَى الْبَیْعَة .(- بحارالأنوار ج : 30 ص : 291)

و طبق گزارش فوق اولین شخصی هم که به این شبهه پاسخ گفته، وجود مبارک حضرت زهرا س است که تفصیل و توضیحش را بیان خواهیم کرد.

تفصیل مسأله:

از چند جهت به این شبهه باید پاسخ داد.

جهت اول: اینکه آیا غیرت امیرالمؤمنین اجازه می دهد که یک زن پشت در برود؟

پاسخ این است که این کار با غیرت منافاتی ندارد، و شاهد آن اینکه هرگاه لازم می¬شد رسول خدا ص به زنان خود و ام ایمن می¬فرمود که به کسی که در می¬زد، پاسخ دهند.

(الاحتجاج صص470-471؛ کشف الیقین صص 260،305؛ بحار الانوار ج32ص347؛ ج 39ص 267؛ ج90ص272؛ ج37 ص313؛ج 38 صص349-350؛ 121-122، 126، 152؛305،356-357؛ الطرائف ص 72؛ مناقب ابن مغازلی،دعوت راوندیص47؛ مشارق انوارالیقین؛ کشف الغم? ج1ص91؛ منقب خوارزمی صص86-87؛فرائد السمطین ج1ص 331؛کفای? الطالب ص312)

و حال آنکه در روایت آمده است: «کَانَ إِبْرَاهِیمُ أَبِی غَیُوراً وَ أَنَا أَغْیَرُ مِنْهُ وَ أَرْغَمَ اللَّهُ أَنْفَ مَنْ لَا یَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِین». (- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج100، ص: 248)

که جمع بین این دو مطلب در مورد پیامبر اکرم ص، عدم تنافی فرستادن همسر برای پاسخ دادن به کسی که درِ خانه را می¬زند و بین غیرت مرد است.

همچنین که این مطلب در مورد امیرالمؤمنین ع هم صادق است. از امام علی ع روایت شده است که ایشان ضمن نکوهش از بعضی مردم عراق که زنانشان در بیرون منزل به صورت زننده¬ای با مردان اختلاط داشتند فرمود:«لعن الله من لایغار». (المحاسن، ج1، ص: 115- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج76، ص: 115)

پس امکان ندارد که ایشان مرتکب فعلی شوند که خود صاحبان آن فعل را اینگونه توصیف می کند. و جهت فعل حضرت زهرا س در جهت دوم بیان شده است.

جهت دوم: وجه حضور پررنگ حضرت زهرا س در کل اتفاقات پس از وفات رسول خدا س که از جمله¬ی آن اتفاقات هجوم به خانه حضرت می باشد چیست؟

وقتی که حضرت علی ع را برای بیعت به مسجد می¬برند و نهایتا به خاطر حضور حضرت زهرا س و ممنانعت امام علی ع از بیعت، حضرت را آزاد می کنند، حضرت زهرا س به امیرالمؤمنین ع می¬فرماید:

«روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا ابا الحسن ان کنت فی خیر کنت معک و ان کنت فی شر کنت معک.» (نهج الحیا? ص 159ح75)

برای توضیح این مطلب و استفاده ما از این جمله برای جواب این شبهه مقدمه¬ای باید گفته شود و آن اینکه، برخی انسان ها علاوه بر شخصیت حقیقی خود یک شخصیت حقوقی هم دارند، و هر کدام از این دو شخصیت احکام مخصوص به خودش را دارد، برای مثال هر دوازده امام شیعه در عنوان امامت که یک شخصیت حقوقی برای ائمه ع حساب می شود مشترک هستند-اگرچه به لحاظ شخصیت حقیقی امتیازات و ویژگی های منحصر به فردی مثل مولود کعبه بودن داشته باشند- و این عنوان برای دیگران احکامی را در بردارد، یعنی بعضی از عناوین تکلیف¬آور است؛ برای توضیح مطلب نمونه ای از قرآن که درباره پیامبر اکرم ص است نقل می¬کنیم.

شخص پیامبر به عنوان محمد بن عبدالله مثل بقیه انسان ها بود که قرآن هم در این زمینه میفرماید:

قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُم. (کهف / آیه 110)

ولی ایشان یک شخصیت حقوقی هم داشتند که همان دارا بودن عنوان نبوت بود، که این عنوان از عناوین وظیفه¬ساز است، به عنوان مثال چون ایشان نبی شده اند قرآن می¬گوید که ای مردم حق ندارید در محضر او صدایتان را بلند کنید که اگر اینگونه کنید، اعمال شما حبط می¬شود.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون. (سوره حجرات / آیه 2)

حال در محل بحث ما هم از وقت رحلت پیامبر اکرم ص که امیرالمؤمنین ع دارای مقام امامت شدند، این عنوان برای بقیه وظیفه¬آور بود، چنانچه رسول خدا ص در روز غدیر این وظیفه مردم را به آنها ابلاغ کرد که هر کس من برای او ولیّ بودم- که او در مقابل این مقام ولایت من وظیفه¬هایی داشت- زین پس علی ع ولیّ او هست، و اگر نبود این وظیفه مردم در مقابل این مقام و یک مقام شخصی می¬بود، ابلاغ آن- بلکه وجوب ابلاغ آن (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ. سوره مائده/ آیه 67)- به مردم وجهی نداشت! و همه باید در دفاع از این مقام برمی¬آمدند، که حضرت زهرا س هم به خاطر همین مسأله هست که به دفاع از همسر خود که امام شده است جانفشانی می¬کند، آنجا که در جواب خلیفه دوم فرمود: طُغْیَانُکَ یَا شَقِیُّ أَخْرَجَنِی؛ مشخص است که طغیان خلیفه دوم به خاطر امام علی ع و بیعت گرفتن از ایشان بود و حضرت زهرا س در دفاع از ولایت به پشت در رفتند تا حجت را بر آنان تمام کنند( و الزمک الحج?).

حال ممکن است سوال شود که در بین اعضای خانه چرا حضرت زهرا س پشت در رفت و دیگران برای دفاع از حریم ولایت دست به کار نشدند، پاسخ همان است که حضرت زهرا س خود فرمودند که برای اتمام حجت پشت در آمدند، توضیح مطلب اینکه در بین اعضای خانه حضرت زهرا س دارای ویژگی¬ای بودند که دیگران به این وضوح از اینچنین ویژگی برخوردار نبودند، که این ویژگی را از زبان خود حضرت نقل می¬کنیم.

وقتی حضرت زهرا س در بستر بیماری بودند خلیفه اول و دوم خواستند به عیادت حضرت بروند- که خود این درخواست وقت ملاقات هم به خاطر این ویژگی بود که پایین تر بیان می¬شود- که ایشان اذن ندادند، تا آن دو حضرت علی ع را واسطه قرار دادند تا توانستند خدمت حضرت برسند که حضرت زهرا س جواب سلام آنها را هم نداد، تا اینکه خطاب به آن دو فرمودند که اگر حدیثی را بگویم که شنیده باشید از پیامبر ص آن را، به آن اعتراف می¬کنید؟ آن دو گفتند: بله؛ حضرت زهرا س فرمودند:

ألم تسمعا رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه وآله وسلّم یقول: رضى فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی، ومن أرضى فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی.

آن دو در جواب گفتند که بله ما این را از پیامبر ص شنیده ایم.

سپس حضرت زهرا س فرمودند:

فانی أشهد اللَّه وملائکته انکما اسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما الیه. (الامامة والسیاسة ج 1 ص 13)

و یا روایت دیگر که می¬فرماید:

«فاطمة بضعة منّی یریبنی ما أرابها و یؤذینی ما آذاها

فاطمه، پاره تن من است؛ مرا آشفته مىکند، هر آنچه او را آشفته کند، و اذیت می کند مرا آنچه که او را اذیت کند.

(صحیح بُخارى: 6/ 158، مسند احمد: 4/ 328، صحیح مُسلم: 7/ 141، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل فاطمة بنت النبى صلّى اللَّه علیه وآله، سنن ابى داوود: 1/ 460.)

و این اتمام حجت به این نحو به سرانجام رسید که به حکم قرآن کریم با اذیت حضرت زهرا که موجب اذیت رسول خدا ص می¬شود، خود را مورد لعن در این دنیا و آن دنیا قرار دادند، آنجا که می¬فرماید:

إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینا. (سوره احزاب ، آیه 57)

این ویژگی در حضرت زهرا س بود که آنها را رسوا کرد، به نحوی که ابوبکر در اواخر عمرش از این کرده¬ی خویش ابراز پشمانی کرد و گفت سه کار انجام دادم که ای کاش آنها را انجام نمی¬دادم:

عبد الرحمن بن عوف در بیماری ابوبکر بر او وارد شد و بر وی سلام کرد ، پس از گفتگویی ، ابوبکر به او چنین گفت :

أما إنی لا آسى على شیء إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث وددت أنی سألت رسول الله صلى الله علیه وسلم عنهن : وددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وأن أغلق علی الحرب .

تاریخ الإسلام ، ج3 ، ص118 و تاریخ الطبری، ج 2، ص 619، ج 3 ص 430 ط دار المعارف بمصر و الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 24 و تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 422 و شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 2 - ص 46 – 47 و المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 1 - ص 62 و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 5 - ص 202 – 203 و مروج الذهب ، مسعودی شافعی ، ج1 ،‌ ص290 و میزان الاعتدال - الذهبی - ج 3 - ص 109 و لسان المیزان - ابن حجر - ج 4 - ص 189 و کنز العمال ، المتقی الهندی ، ج 5 ، ص631 و ... .



نوشته شده در تاریخ شنبه 92/1/24 توسط محب
hijab2.jpg
چگونه انسان دیوث می شود ونتیجه این موضوع چیست؟
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «إِذَا أُغِیرَ الرَّجُلُ فِی أَهْلِهِ، أَوْ بَعْضِ مَنَاکِحِهِ مِنْ مَمْلُوکِهِ ، فَلَمْ یَغَرْ، وَ لَمْ یُغَیِّرْ، بَعَثَ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِلَیْهِ طَائِراً یُقَالُ لَهُ: الْقَفَنْدَرُ حَتّى یَسْقُطَ عَلى عَارِضَةِ بَابِهِ، ثُمَّ یُمْهِلَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً، ثُمَّ یَهْتِفَبِهِ: إِنَّ اللَّهَ غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُورٍ، فَإِنْ هُوَ غَارَ وَ غَیَّرَ، وَ أَنْکَر ذلِکَ فَأَنْکَرَهُ، وَ إِلَّا طَارَ حَتّى یَسْقُطَ عَلى رَأْسِهِ، فَیَخْفِقَبِجَنَاحَیْهِ عَلى عَیْنَیْهِ ، ثُمَّ یَطِیرَ عَنْهُ، فَیَنْزِعُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- مِنْهُ بَعْدَ ذلِکَرُوحَ الْإِیمَانِ، وَ تُسَمِّیهِ الْمَلَائِکَةُ الدَّیُّوثَ».
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - دارالحدیث)، 15جلد، دار الحدیث - قم، چاپ: اول، ق1429.

امام صادق علیه السلام: وقتی مردی در مورد اهلش یا بعض از که در ملکیتش هستند به غیرت آورده شود ( با غیرتش بازی شود) و او غیرتی نشود ، خداوند طائری ...به نام القفندر را به سوی او می فرستد و این طائر می آید و روی در خانه ی او می نشیند ، سپس به او 40 روز مهلت می دهد ، آن گاه فریاد می زند به سوی او و می گوید: همانا خداوند غیور است و تمام غیرتمندان را دوست دارد ، سپس اگر او غیرت ورزید و آن عملش را زشت پنداشت پس او از آن مسئله چشم پوشی میکند در غیر این صورت، پرواز می کند و بر روی سر آن مرد می نشیند و با بالهایش بر دو چشم او می زند و سپس پرواز می کند ،در نتیج خداوند روح ایمان را بعد از این مسئله از او می گیرد و ملائکه او را دیوث می نامند ...

حضرت رسول: أَیُّمَا رَجُلٍ تَتَزَیَّنُ امْرَأَتُهُ وَ تَخْرُجُ مِنْ بَابِ دَارِهَا فَهُوَ دَیُّوثٌ
هر مردی که زنش آرایش کند و از خانه با این زینت خارج شود او دیوث است

وَ لَا یَأْثَمُ مَنْ یُسَمِّیهِ دَیُّوثاً وَ الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَیِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَ الزَّوْجُ بِذَاکَ رَاضٍ بُنِیَ لِزَوْجِهَا بِکُلِّ قَدَمٍ بَیْتٌ فِی النَّارِ

کسی که دیوث نامیده می شود در امان نیست و زن هنگامی که از در خانه اش خارج می شود و او آرایش کرده و عطر زده و این در حالی است که شوهر به این مسئله راضی است برای هر قدمی که زن بر می دارد برای شوهر خانه ای در آتش بنا می شود....

 



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/1/21 توسط محب
hazrat_zahra_1431_01_by_emad01.jpg
در عزایت این دل دیوانه میسوزد هنوز
شمع، خاموش است و این پروانه میسوزد هنوز!
در میان سینه، قلب داغدار شیعیان
از برای محسن دُردانه، میسوزد هنوز
نالهی جانسوز زه...
را میرسد هر دم به گوش
از شرارش این دل دیوانه میسوزد هنوز
مرغ خونین بال و پر را، ز آشیان صیاد برد
در میان شعلهها، کاشانه میسوزد هنوز!
ز آن شرر کاندر گلستان ولا افروختند
گل فتاد از شاخه و، گلخانه میسوزد هنوز
در غم زهرا ز سوز آشنا کم گو (فراز)!
در عزای فاطمه، بیگانه میسوزد هنوز!



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/1/19 توسط محب

لوگوی دوستان
لینک دوستان

بالای صفحه



تمامی حقوق این وبلاگ برای اواز قطره محفوظ و انتشار مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.