یا زهرااااااا
رنگ سال امسال !!
گویی نیلی است،
همرنگ چهره مادر
وعطر سال عطر یاس پر پر ... :((
ان شاالله سال آتی سال خوبیه . سالی که با بوی تنور فاطمه(س) آغاز بشه سال پر برکتیه اما خوب بوی تنور .... . فقط خدا کنه حرمت ایام فاطمیه حفظ شه خدا کنه .. . اشکان دو چشمان ترم چون دریاست .. . امسال تمام روزیم از زهراست (س) . از بوی تنور فاطمه (س) فهمیدم . سالی که نکوست از بهارش پیداست
..............................................................
رسیده عید و دلها شاد و خرم / همه در فکر دیدارند با هم
همه اماده اند سقره بچینند / به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سین را/ ولی توأم شده با داغ زهرا (س)
بود سین نخستین سیلی کین / به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را / که سویی نیست در چشمان زهرا(س)
بگویم سین سوم تا بسوزی/ که مادر سوخت بین کینه توزی
ازین ماتم دل حیدر غمین است / که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است/ سر سجاده اش زینب (س) حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه/ ششم سین مانده سوت کور خانه
چه گویم ای عزیز از سین اخر/ بود ان سینه مجروح مادر
شاعر رو به اسم نمیشناسم نام کاربریش سادات هست خدا اجرش بده
تو سفره غیر از اونایی که سین دارن چیزهایی دیگری که سین ندارن برای زیبایی میذارن....حالا اینها تواین سفره گریه هایی امام حسن امام حسین بی بی زیتب بی بی ام کلثوم هستش..سر گذاشتن روی دیوار و اروم اروم گریه کردن...شبانه غسل دادن.....تشیع جناره 4 نفری......یا زهرا...
....................................
..........................................
کاش روزی بنویسند به بقیــــع
یک فراخوان کمک،طرح احداث ضریح
کاش روزی بنویسند به بقیـــــع
جایزه،فرشچیان،یک قطعه عقیق!
کاش روزی بنویسند به بقیــــع
کارگران مشغولند، کار احداث ضریح
کاش روزی بنویسند به بقیــــــع
چند روز مانده به اتمام ضریـــــح
کاش روزی بنویسند به بقیـــــع
مهدی فاطمه(عج) آید به تماشای ضریح
کاش روزی بنویسند به بقیـــــع
عید امسال، نماز ،صحن عتیق
کاش روزی بنویسند به بقیــــــع
فلش راهنما، مرقد زهرای(س) شفیع
مهدی کویر
گرد علی ضریح تو هم در طواف شد
راه میان خانه و مسجد مطاف شد
دست 40 نفر همه در جنگ با علی
دست تو با تمامی شهر در مصاف شد
تنها امید دست خدا بود دست تو
دستت شکست و دست علی در کلاف شد
از ذوالفقار و نام علی کینه داشتند
یکجا حساب کینه شهر با تو صاف شد
دستت محال بود علی را رها کند
هر چه به بازوی تو که شد با غلاف شد
تو دست خیر داری از خیر دست تو
از مالیات قنفذ ملعون معاف شد