سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اواز قطره
 
عمری م .ح .ب بوده ام وحال تصمیم گرفتم محب بودنم را جشن خون بگیرم در فکر یک جشنم ...

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

آنچه دیده زینب اندر کربلا زیبایی است

سختی و رنج و بلا نامش مگو شیدایی است

طفل شش ماهه جوانی بی بدیل همچو علی
هر که در مسلخ بیارد بهترین اهدایی است
تشنه لب رفتن فرات و تشنه تر باز آمدن
در مرام عاشقان نامش بدان سقایی است
زین سبب نام حسین شد جاودان تا روز حشر
مکتبی بگشوده در دنیا که بی پروایی است
در طواف قتلگه حجش به پایان می برد
زمزم او شد عطش چون سعی او غوغایی است
داده بر اصحاب خود زین منفعت سهمی عظیم
هر کسی شد با ولایت اجرتش مولایی است
هر که اندر کوی عباسش گدایی می کند
در صف والامقامان منصبش آقایی است
هرچه را دارد حسین آورده است بهرنثار
طالبش باشد خدا بنگر چه خوش سودایی است
هر که پایاننامه از دانشگه اش بگرفته است
جمله قدرتها به نزدش چون کف دریایی است
مدرک درس حسین را ذات حق امضا کند
مکتبش باشد شهادت منصبش زهرایی است
راه دین روشن نموده تا جهان باقی بود
هر که جز این ره رود افکار او دنیایی است
سالها بگذشته از (طوفان) دشت کربلا
هر کجا شد انقلاب با پرچم زهرایی است

عباس یزدی(طوفان)

در مقدس ترین خا ک ها
سبزترین فرزندان آدم
سرخ ترین بذرها را
بر آبی ترین آسمانها
می افشاند
خورشید
طلایی ترین لحظه هایش را
به تماشا ایستاده است
تا با شکوه ترین شعر تاریخ
آفریده شود
آنگاه که با زیباترین واژه ها
غیورترین انسانها
پایه های سیاه ترین کاخ ها را
فرو می ریزد
ما رایت الا جمیلا
حضرت زینب (س) در کاخ سبز یزید در پاسخ به یزید که پرسیده بود -دیدید که خدا چگونه رسوایتان کرد؟ - فرمودند ما رایت الا جمیلا .... چیزی به جز زیبایی ندیدم /

حمیدرضا اقبال دوست

بر نیزه سری روانه در صحرایی
یک مشک و دو دست و غربت و تنهایی
با لحن خوشی زینب کبری می گفت:
من هیچ ندیده ام بجز زیبایی

عبدالرضا بابایی

"اقرب" از "حبل ورید" عشق را بوسیده بود
اشکهای شوق او بر کربلا باریده بود
زیر لب میگفت هفتاد و دو شکر
چشم زیبایش مگر "الا جمیلا" دیده بود

سعید رضا روشن ضمیر

شاید بارها وبارها تاریخ را خوانده ایم ونقل کرده ایم ولی کدام تاریخ؟

تاریخ را از دو دیدگاه می توان روایت کرد ،دیدگاهی که عرض وطول وتعداد دارد مثلا می گوید فلان پادشاه ،فلان کشور را تصرف و این مقدار آدم را کشت واین آثار باستانی متعلق به فلان زمان است .

در این روایت قومی مثل قوم عاد که برج ساز بودند وبه قول قرآن «کانو اشد قوة منکم» یعنی قدرت ابزار سازی زیادی داشتند در اوج اتوپیای آرمانی قرار دارند ومثلا حضرت موسی وعیسی و ابراهیم اصلا مطرح نیستند.

اما یه روایت دیگری هم می توان از تاریخ داشت که اون روایت توحیدی از تاریخه مثلا وقتی قرآن روایت تاریخی می کند حرف سر اینه که یه قومی خداپرست بودند خدا بهشون عزت داد ویه قومی مثل قوم عاد به قول قرآن «فرحوا بما عندهم من علم» یعنی به تکنیک خود غرّه شدند ودعوت پیامبران را نپذیرفتند پس مستوجب عذابند.توی این نوع روایت به جای این که اقوام را با پادشاهان بشناسیم با پیامبرانشون می شناسیم وبه جای اینکه توانایی ابزارسازیشون مهم باشه مقدار ایمانشون مهمه...

اما این نوع روایت را می تونیم توی جریان کربلا هم ببینیم جریانی که با روایت اول همون طوری که یزید اون طوری نگاه میکنه 30هزار نفر بر 70-80 نفر خارجی پیروز می شند ولی روایت توحیدی که از زبان حضرت زینب (س) گفته می شه اینه که «ما رأیت الا جمیلا » یعنی توی اوج بلا زیبایی توحید را می بینه حالا واقعا اگه نگاهمون را اصلاح کنیم چه جریانی توی تاریخ پیروزه ویا چه شکلی از زندگی حقه مسلما اون موقع دیگه اتوپیای ما طاغوتی نمی شه...

روی عکس کلیک کنیداثر استاد رضا است کسی که خیلی خراب طرحهای زیباشم به گفته خودش این عکس از313 لایه تشکیل شده یاعلی.



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/6/3 توسط محب

 

اقوال سه‌گانه درباره مزار حضرت زینب (سلام الله علیها

در رابطه با مزار حضرت زینب(سلام الله علیها) سه قول «مدینه»، «قاهره» و «دمشق» وجود دارد اما کدام قول درباره مرقد شریف عقیله بنی‌هاشم صحیح‌تر است؟
درباره مکان شریف حضرت زینب کبری سلام الله علیها روایات مختلف، نظرات متفاوتی را بیان می‌کنند که هر گروه با بیان دلایلی ادعای خود را اثبات می‌کنند، برخی قبر حضرت را در دمشق، گروهی در قاهره و برخی دیگر در مدینه می‌دانند، لذا بر آن شدیم، صحت یا سقم این نظرات را بررسی کنیم.

قاهره
در برخی نظرات می‌خوانیم که حضرت زینب(س) به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شد که مدینه را ترک کند، از این رو مصر را انتخاب کرد و در آن جا ساکن شد و همان جا از دنیا رفت، «سیده زینب» در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است. (ر.ک : زندگانی حضرت فاطمه(س) و دختر آن حضرت، سید هاشم رسولی محلاتی).
یا نسابه عبیدلى در کتاب «اخبار الزینبات‏» روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آن‏ها باید حضرت زینب (سلام الله علیها) در مصر دفن شده باشد، اما این روایات از نظر سند و محتوا قابل اعتماد نیست، چرا که محمد حسنین سابقى نویسنده کتاب «مرقد العقیله زینب (سلام الله علیها)» اشکالاتى را بر این احادیث وارد کرده و می‌گوید اکثر راویانى که عبیدلى این روایات را از آنان نقل کرده است، مجهول هستند و پس از بررسى فراوان در کتب رجال و تراجم و نسب هیچ اثرى از آنان به دست نیامد، این در حالی است که مفاد این روایات نیز خالى از تناقض و اشکال تاریخى نیست.
برخی می‌گویند: زینبى که در قاهره دفن شده است، زینب بنت ‏یحیى المتوج بن الحسن الانور بن زید بن حسن بن على بن ابىطالب است، ولى از آنجا که ذهن انسان با شنیدن نام مشترک بین چند نفر، متوجه مشهورترین آنها مى‌شود، بسیارى از مردم تصور کرده‏اند که این همان زینب مشهور یعنى زینب دختر على بن ابىطالب (ع) است، در حالى که این تصور کاملاً بى‏اساس است، البته نسبت دادن افراد به جد بزرگ آنان معمول است، چنان‌که امامان ما را پسر پیغمبر مى‏خوانند. بنابراین اگر زینب بنت ‏یحیى را زینب بنت على علیهما السلام بخوانند، هیچ اشکالى نخواهد داشت.
مدینه
در برخی روایات آمده است که حضرت زینب(سلام الله علیها) به مدینه آمد و پس از ورود به مدینه پیوسته عزادار و گریان بود تا این که پس از یک سال و نیم در همان مدینه از دنیا رفت و در همان جا دفن شد، اکنون از قبر آن بانوی محترمه، اثری در دست نیست، این قول را علامه سید محسن امین اختیار کرده و از اقوال دیگر معتبرتر می‌داند.
گر چه دفن حضرت زینب (سلام الله علیها) در مدینه (بقیع) یک امر ممکن و کاملاً طبیعى است، زیرا قبر برادرش امام حسن(علیه السلام) و بسیارى از بزرگان بنى هاشم در این قبرستان قراردارد، اما اینکه قبر حضرت (سلام الله علیها) با توجه به شخصیت و عظمت مقامش در بقیع مشخص نباشد جای سوال دارد، در حالى که هیچ یک از کتب مربوط به تاریخ مدینه و مزارهای این شهر، نامى از محل قبر او به میان نیامده است، با این که نام زنانى همچون «ام البنین‏» که در بقیع دفن شده‏اند، در کتاب‏هایى مانند «وفاء الوفاء» منعکس شده است.

دمشق
برخی دیگر می‌گویند: حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از ورود به مدینه در مجالس و محافل جنایات یزیدیان را بازگو می‌کرد، فرماندار مدینه ماجرا را به یزید نوشت و او دستور داد، زینب را مخیر سازند تا هر شهری که می‌خواهد-غیر از مکه و مدینه- برود، حضرت زینب به شام رفت و در آن جا اقامت کرد و پس از چندی در همان جا از دنیا رفت. مرحوم حاج شیخ عباس قمى به نقل از استاد خود مرحوم محدث نورى و دیگران احتمال شام را قوی می‌دانند، حسنین سابقى در کتاب «مرقد عقیله زینب» نوشته است که مرقد حضرت(سلام الله علیها) در شام در محل زینبیه نزدیک شهر دمشق قرار دارد.
برخی از طرفداران این نظریه دلیل خود را این گونه بیان می‌کنند: در مدینه قحطى و دست تنگى شدیدى به وجود آمد، عبدالله جعفر تصمیم گرفت ‏با همسر خود، حضرت زینب (سلام الله علیها) به شام که مقدارى زمین زراعتى داشت، ‏سفرکند، پس از مسافرت به شام حضرت زینب (سلام الله علیها) در دمشق درگذشت.
شاید در این نظریه، طرح این مبحث کمی قابل تامل باشد که در هیچ یک از کتب تاریخى از چنین مزرعه‏اى در دمشق اسمى به میان نیامده و از سوی دیگر چون  عبدالله فرد بخشنده‏اى بوده، هرگز مال و ثروت در دست او دوام نمى‏آورده است، بنابراین چگونه ممکن است داراى چنین مزرعه و قریه‏اى در دمشق بوده باشد؟
هر چند که برخی از نویسندگان سید جعفر شهیدى در کتاب «زندگانى فاطمه زهرا (س)» مرقد آن بزرگ بانوى اسلام را به صورت مردد بین مدینه، شام و مصر مطرح کرده است.
حاصل سخن اینکه، احتمال مصر دارای اشکالات فراوانی است، احتمال مدینه بدون دلیل است و احتمال دمشق به نظر درست‌تر مى‏آید، اگر چه باز نمی‌توان به طور یقین مشخص کرد که قبر حضرت زینب (سلام الله علیها) در کجا واقع است، ولی با توجه به اینکه زیارت‌گاهی که منسوب به خاندان اهل بیت هستند مصداق آیه شریفه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» هستند، همچنین محل دفن اهل بیت (ع) هر کجا که باشد، یاد و خاطره‏ شان زنده است و در سینه‏ هاى مردم عاشق جاى دارند.
منبع : فارس

مرقد او رامپرس از اهل شام واهل مصر

سینه ایرانیان ارامگاه زینب است



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/5/16 توسط محب

لوگوی دوستان
لینک دوستان

بالای صفحه



تمامی حقوق این وبلاگ برای اواز قطره محفوظ و انتشار مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.