فکری به حال این دل بی اختیار کن
آهوی بی پناه و رها را شکار کن
یوسف شدی و خلق زلیخای تو شدند
کمتر ز چشم دلشدگانت فرار کن
اطراف، پُر شده ز طرفدارهای تو
یک گوشه چشم نیز به گوشه کنار کن
دل دادنم ز عاقبت یک نگاه توست
این لطف را همیشگی و پایدار کن
روز ظهور اگر بدنم زیر خاک بود
یک فاتحه بیا سر قبرم نثار کن
تو مثل نوح از بغلم ساده رد نشو
با زور هم شده پسرت را سوار کن
یک نیمه شب اگر به مناجات می روی
مارا ببر کنار خودت همجوار کن
(علی صالحی)