- هوی "چوپون" این چه وضع رانندگیه؟ مرتیکه " گاوُ گوسفند " هاتو فروختی اومدی شهر ماشین خریدی؟
- از پشت کوه اومده مرتیکه " دهاتی " ؟
- تا دیروز پشکل جارو میکرده حالا اومده پول پارو کنه!
و.... این نوع توهین ها ریشه در واقعیتی درناک دارد و آن شان اجتماعیِ " دامدار " ، " کشاورز" و " روستا نشین " در کشور ماست ...
این یک واقعیت است که دامداری و کشاورزی تخصص و تلاش و صبر بسیار بالاتری میخواهد تا مثلا موبایل فروشی اما هیچکس برای توهین کردن به کسی مثلا نمیگوید مردک موبایل فروش! یا مردک خدماتی ! ....
شان اجتماعی در کشور ما یک جور قلب واقعیت است! کشاورز و دامداری که باید روی چشم مردم باشند چه جایگاهی دارند؟ و دلال ماشین و خانه چه جایگاهی؟
حتی در مورد همین " خانه " که نوشتم شان " بنّا " را مقایسه کنید با شان و جایگاه یک بنگاه دار املاک! کدام در جامعه ما شان بالاتری دارد؟
بنایی که با دانش و زحمت و مهارت و ممارست طی سالها به تولید یک ساختمان رسیده است در جامعه ما جایگاه ویژه تری نسبت به یک کارگر روز مزد ندارد! اما بنگاه داری که "هیچ " تولیدی نداشته و صرفا دلالی یک منزل یا کارخانه را می کند، شان بسیار بالاتری دارد ...
حالا همین مثالها را تعمیم دهید به کلیت روستا نشینی به مثابه " تولید "، و شهر نشینی به مثابه " مصرف " در کشور ما ...
کدام " شان " اجتماعی بالاتری دارند؟ روستا نشینی یا شهر نشینی؟ اصلا شهر نشینی یا کلان شهر نشینی؟
{ البته مسئله مصرف زدگی در روستاهای امروز را هم می پذیرم .. }
حالا باید در این شرایط جامعه تعجب کرد که میزان برتری شان اجتماعی انسانها مساوی با توان بیشتر آنها در مصرف باشد نه در تولید !؟
پ.ن: کمی پیچیده ترش کنم!:
اگر ورزش های دو، شنا، باستانی، کشتی ، تیر اندازی و ... که قدمتی چند هزار ساله دارند را ورزشهای " سنتی" در سیطره روستا نشینی بدانیم و به وجه { " تولید نیرو " در کنار مهارت و سرگرمی } آنها نظر بیندازیم شاید بتوان توجه بیش از اندازه به ورزش - صنعت فوتبال به عنوان یک ورزش مدرن در دوران غلبه شهر نشینی را با ویژگی { " مصرف نیرو" به بهانه ی مهارت و سرگرمی } رصد کرد!