پناهیان: «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» رمز پیروزی ما در جنگ روانی است/ خوارج به علی(ع) میگفتند باید توبه کنید!
سخنران آخرین شب عزاداری در محضر رهبر انقلاب، سخنان خود با اشاره به نامگذاری امسال به نام «حماسه سیاسی و اقتصادی» شروع کرد و ابتدا به رابط? عزت و حماسه، و تقابل «لذت و منفعت» کوتاه مدت با «عزت و حماسه» پرداخت. پناهیان بحث خود را با آیهای از قرآن که به نبرد "نظامی"، "اقتصادی" و "سیاسی" اشاره میکرد پی گرفت. و در بخش اصلی و انتهایی سخنان خود به نقش ویژ? «تحمل سرزنشها و ملامتها» برای پیروزی در نبرد سیاسی و روانی سخت گفت.
دریافت اینفوگرافیک ها در قالب PDF
دانلود با کیفیت پایین(حجم 6 مگا بایت)
دانلود با کیفیت متوسط(حجم 26 مگا بایت)
دانلود با کیفیت خوب( حجم 53 مگا بایت)
در ادامه فرازهایی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در حسین? امام خمینی(ره) را میخوانید:
- عزّت نتیج? حماسه است. اما عزّت، دشمنان خاموش، نامرئی و ساکتی دارد. «لذت» و «منفعت» کوتاه مدت دو دشمن عمد? «عزّت» هستند. اگر کسی بخواهد عزّتش را حفظ کند، باید از بسیاری لذّتها چشمپوشی کند. منفعت هم چیزِ بدی نیست اما وقتی منفعتطلبی غلبه پیدا کرد، جامعه را ذلیل خواهد کرد. هر امّتی که بخواهد حماسهساز باشد، باید تکلیف خودش را با این تقابل مشخص کند./ ملّتی که عزّت را ترجیح دهد، به منافع و لذایذ پایدار میرسد. بعضیها رسماً به جامعه شعارهای منفعتطلبانه و غیرعزّتمندانه پیشنهاد میکنند. خیلی قباحت میخواهد در جامعهای که 30 سال با حماسه زندگی کرده، و سرمای? اصلیاش عزّتی است که اسلام به او داده، به این جامعه منفعتطلبی توصیه بشود.
- این آی? قرآن تا حد زیادی ابعاد حماسه را برای ما روشن میکند. میفرماید: «شما قطعا در "اموالتان" و "جانهایتان" دچار گرفتاریها و آزمایشهایی میشوید» بعد میفرماید «لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً» مشکل بعدی که خداوند متعال مطرح میفرماید غیر از درگیریهای اقتصادی و درگیریهای نظامی که جان ما را به مخاطره میاندازد، مشکل جالبی است؛ میفرماید: مؤمنین! شما در آیند? نزدیک به شدّت اذیّت میشوید، خیلی اذیّت میشوید؛ «اَذاً کَثِیراً». از چی اذیّت میشوید؟ از بس حرف نامربوط به شما میزنند. جالب است! کسی بخواهد حماسه بیافریند، باید مقابل حرف شنیدن، مقاومت داشته باشد. یکی از آزمایشهای مؤمنین این است که حرف بشنوند و محکم بایستند.
- اما در آن جنگ روانی، چه شعاری شعارِ کلیدی است که میتواند ما را از این مرحله عبور بدهد؟ «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»! این رمز عملیات و رمز پیروزی ماست در جنگ روانیای که دشمن علیه ما راه میاندازد یا حرفهایی که از دشمنانِ دانا و دوستان نادان میشنویم. رمز عملیات ما، یعنی راهی که ما باید عمل بکنیم چیست؟ «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»
- ویژگی مؤمنین مقدمهساز بر اساس آی? 54 سور? مائده که در روایات فرمودهاند مربوط به ایرانیها است، این است که از سرزنش ملامتگران نمیترسند؛ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ. رسول خدا(ص) فرمودند: اگر کسی میخواهد بیتردید وارد بهشت بشود، از سرزنش کسی نترسد. چقدر این مطلب اهمیّت دارد؟ شما میدانید زبیر، در آن لحظ? آخر امیرالمؤمنین علی(ع) متقاعدش کرد که تو نباید با من بجنگی. زبیر گفت: «آخر حرف مردم را چهکار کنم؟» با همین یک کلمه رفت جهنّم.
- ولی نکت? حساسی-که نکت? پایانیِ بحث است- در اینجاست که اگر شماتت از جانب دشمنان باشد، قابل تحمل است. اما بعضی وقتها شماتت از جانب دوستان نادان است، این را باید چهکار کرد؟ سرزنشها، حرفهای بیربطی که این گوشه و آن گوشه تولید میشود را باید چهکار کرد؟ انواع و اقسام شماتتها و سرزنشها وجود دارد. یک نمونه از اینها را عرض کنم. مثلاً خوارج یکی از حرفهایی که به علیبن ابیطالب(ع) میزدند، و بر همین حرف ایستادند تا بدترین جنگ تاریخ اسلام را شکل دادند، این بود که گفتند: یا علی! شما اشتباه کردی مذاکره با معاویه را پذیرفتی، و در جنگ کوتاه آمدی! حالا باید توبه کنی! ما توبه کردیم شما هم زودباش توبه کن!
- امیرالمؤمنین(ع) منطقشان در پاسخ به خوارج این بود که من در موقع خودش به وظیفهام عمل کردهام، چرا باید توبه کنم؟ اگر چیزی را قبول کردهام، یا تحمیل شده، یا موقع یک عملی نبوده است، یا اینکه به تقدیری آن را برای جامعه بهتر دیدم، باید اعتماد کنید. اما خوارج میگفتند: نه! شما باید توبه کنی!
- دوستان من! این سخن، سخن خوارجگونه است. امروز متأسفانه آدم از بعضیها که ادّعای روشنفکریشان میشود و ادّعایشان میشود که خیلی با خوارج فاصله دارند، این جنس حرفها را میشنود. فکر میکنند خوارج اقشار متحجّری بودند. نهخیر! خوارج متحجّر نبودند. «زودباش توبه کن! تو فلان موقع از کی طرفداری کردی؟ حالا توبه کن!» آدم یادِ خوارج میافتد، خب چهکار کند؟ آدم که نمیتواند جلوی تداعی خودش را بگیرد. ما اگر به وظیف?مان عمل کرده باشیم، هرکس بیاید حرف بیاساس بزند، بگوید توبه کن، باید مقابلش ایستاد. باید مقابل سرزنش و تحقیرش ایستاد.
- ما در موقعیتی هستیم که در چند جبهه باید مبارزه، مقاومت و روشنگری کنیم. شبیه شرایطی که امیرالمؤمنین علی(ع) داشت. حضرت از یک طرف با طلحه و زبیر درگیر بود، وقتی میرفت سمت طلحه و زبیر که با آنها بجنگد، به نفع معاویه تمام میشد. وقتی میرفت به سمت معاویه، به نفع یک گروه دیگر تمام میشد. تا میرفت به سمت خوارج، دوباره معاویه خوشحال میشد. اینها گروههای متنوعی بودند، امیرالمؤمنین علی(ع) همزمان در چند جبهه میجنگیدند. شما ببینید، تیپ طلحه و زبیر کجا، تیپ معاویه کجا؟! اصلاً طلحه و زبیر جریان درست کرده بودند علیه امثال معاویه. بعد دوباره ببینید تیپ خوارج کجا، تیپ معاویه کجا؟! تیپ خوارج کجا تیپ انواع طلحه و زبیر کجا؟ اینها اصلاً با هم خوب نبودند. ولی امیرالمؤمنین(ع) مجبور بود در چند جبهه بجنگد. امیرالمؤمنین(ع) وسط ایستاده بود و به طور همزمان با چند نوع انحراف مبارزه میکرد که آنها خودشان هم با همدیگر دشمن بودند. یعنی اگر امیرالمؤمنین(ع) کنار میرفت، اینها خودشان همدیگر را تِکه تِکه میکردند، اینجور نبود که خوارج نخواهند معاویه را بکشند. ولی انرژیِ امیرالمؤمنین(ع) در جنگ با خوارج، گرفته شد و به معاویه نرسید.
- ظاهراً جامع? ما هم خیلی دارد پیشرفت میکند، و ما داریم با آزمایشهای پیچیدهای مواجه میشویم. در این آزمایشها و در این چند جبه? درگیری وقتی چند نوع انحراف در جامعه سر بلند کرد، به سمت هر انحرافی بروی بخواهی باهاش مبارزه کنی، میبینی به نفع آن یکی انحراف تمام شده است. بعد مذمّتها میآید، بعد شماتتها میآید، حرفهای بیدقت میآید.الان جامع? ما به اینجا رسیده است. چهکار باید کرد؟ ما میخواهیم در زمانِ خودمان در چند جبهه جنگیدن را پیروزمندانه ببریم جلو. هر مذمّتی از هر گوشهای بلند بشود که ما نباید به آن توجّه کنیم. ما الحمدلله با انواع و اقسام جریانهای انحرافی که بتوانند خودشان را سازماندهی کنند، بیایند مقابل، مقابله خواهیم کرد و با هم? آنها هم به قدر کافی منطق داریم که درگیر بشویم. درگیری با یکی از اینها نباید موجب تقویت یکی دیگر باشد و تضعیف هم? آنها را در آنِ واحد باید در دستورِ کارمان داشته باشیم تا غربت و مظلومیت علیبن ابیطالب(ع) تکرار نشود.
-------بخش دوم:----<** ادامه مطلب... **>---- مشروح این سخنرانی نیز در ادامه آمده است:
--------بخش اول:-------- «منفعت» و «لذت»، دشمنان نامرئی عزت/ امت حماسهساز باید تکلیف خودش را با این تقابل مشخص کند حماسه یعنی صلابت و صلابت با شجاعت همراه است/ آدمهای ترسو و بزدل طبیعتاً حماسهساز نیستند مقدم? کلام و یا بخش اول عرائض خودم را به موضوع حماسه و به توضیحاتی اختصاص میدهم که خوب است در اینباره در جامع? ما هرچه بیشتر منتشر شود. حماسه چیزی است که قبل از اینکه تبیین شود، در جامع? ما مکرّراً تحقق پیدا کرده است. شاید امسال به مناسبت نام سال، باید دربار? حماسه بیشتر گفتگو کنیم. حماسه در لغت یعنی صلابت، گاهی از اوقات با «شجاعت» هم از آن یاد کردهاند. صلابت و شجاعت لازم و ملزوم همدیگر هستند. به ویژه اگر این صلابت در میادین سخت به کار بیاید، انسان باید مقداری شجاعت هم چاشنی روحی? خود بکند تا بتواند حماسهساز شود. آدمهای ترسو و بزدل حماسهساز نیستند. عزّت نتیج? حماسه است/ عزّت، دشمنان خاموش، نامرئی و ساکتی دارد اما اگر از صعوبت و سختیِ میدان تولّد حماسه و از شجاعت که لازم? تحقق حماسه است عبور کنیم، به مفهوم دیگری هم در حماسه میرسیم، این مفهوم را خوب است با کلم? عزّت، یاد کنیم. عزّت نتیج? حماسه است و هر حماسهگری طالب عزّت است. چرا موضوع حماسه که نتیج? عمدهاش عزّت خواهد بود، اینقدر اهمیّت پیدا میکند؟ چون عزّت، دشمنان خاموشی دارد، دشمنان نامرئی و ساکتی دارد که رسماً به مقابل? با عزّت برنمیخیزند. معمولاً بهصورت غیرمستقیم با عزّت مخالفت میشود و جهانِ ما جهانِ عزّتکُش است. فرهنگ غرب و تمدّنی که اینها براساس اوُمانیزم، خودمحوری و خودخواهیهای انسان بنا کردهاند، همهاش دشمنیِ با عزّت در درونِ این فرهنگ وجود دارد. عزّت در زندگی فردی و اجتماعی دوتا دشمن خیلی بزرگ دارد. یکی از دشمنیهای عمده با عزّت، از راه «لذّت» است/ اگر کسی بخواهد عزّتش را حفظ کند، باید از بسیاری لذّتها چشمپوشی کند یکی از دشمنیهای عمده با عزّت، از راه لذّت است. وقتی جوانی را دعوت میکنند به غرق شدن در لذّت، مسلماً دارند او را از عزّت جدا میکنند. چون عزّت انسان اجازه نمیدهد انسان دنبال هر لذّتی برود. عزّت حتی گاهی از اوقات برخی از لذائذ حلال را هم برای انسان ممنوع میکند. وقتی ماهوارهها دنبال این هستند که جوانها -به قول خودشان- از زندگی بیشتر لذّت ببرند، یعنی از لذّتهای پست دنیایی بیشتر بهره ببرند، دلشان برای جوانها نسوخته است. آیا جوانها از خودشان سؤال کردهاند که چرا سلطهطلبهای بزرگی که بر عالم تسلط دارند و میخواهند جوامع ذلیلی در مقابل خودشان داشته باشند، اینقدر به جوانها توصیه میکنند: بروید سراغ لذّت بردن؟ چون لذّت واقعاً نقط? مقابل عزّت است، آدم بخواهد عزّت خودش را حفظ بکند، چه از نظر شخصیتی و درونی و معنوی، وچه از نظر اجتماعی، از خیلی از لذّتها باید چشمپوشی کند. وقتی ما را به لذّتبری دعوت میکنند، دارند زمین? ذلّت ما را فراهم میکنند/ البته لذّت در حدّ خودش و در حدّی که عزّت انسان را مخدوش نکند چیز بدی نیست کسی به شما نمیگوید بیا ذلیل بشو، کسی به شما نمیگوید بیا عزّتت را از دست بده! عزّت دشمنهای نامرئی دارد، صریحاً علیه عزّت کار نمیکنند، اما وقتی من و شما را به لذّتبری دعوت میکنند، دارند زمین? ذلّت ما را فراهم میکنند. انسان عزیز، انسانی است که میتواند از لذّت چشمپوشی کند و باید این کار را بکند تا عزّت خودش را حفظ کند. و الّا دچار یک حقارت درونی میشود و موجود خیلی کم و بیارزشی خواهد شد، مخصوصاً که به معصیت بیفتد. در روابط اجتماعیاش نیز همینطور است. یاد حضرت امام(ره) بهخیر، میفرمودند موسیقی انرژی جوان را میگیرد. جوانی که خیلی به موسیقی آلوده شد، توان ندارد از خودش دفاع کند. البته بنده به تعابیر خودم فرمایش ایشان و استاد بزرگوارشان مرحوم شاهآبادی(ره) را عرض کردم. اینکه چرا وقتی آدم غرق لذّت بشود نیرویش را از دست میدهد؟ در اینباره باید فکر کرد، اما موضوع بحث ما این نیست، و فقط این را در مقدمه عرض میکنم. البته لذّت در حدّ خودش و در حدّی که عزّت انسان را مخدوش نکند چیز بدی نیست. دشمنِ دوم عزّت، منفعت است/ منفعت چیزِ بدی نیست اما وقتی منفعتطلبی غلبه پیدا کرد، جامعه را ذلیل خواهد کرد دشمن دوم عزّت، منفعت است. منفعت هم چیزِ بدی نیست، انسان باید منافع خودش را محافظت کند، وحتی برای تأمین آن تلاش کند. اما وقتی منفعتطلبی مثل لذّتطلبی غلبه پیدا کرد، یک جامعه را ذلیل خواهد کرد. بعضیها رسماً به جامعه شعارهای غیرعزّتمندانه پیشنهاد میکنند، شعارهای منفعتطلبانه پیشنهاد میکنند. خیلی قباحت میخواهد در جامعهای که 30 سال با حماسه زندگی کرده و سرمای? اصلیاش عزّتی است که اسلام به او داده، و هم? شعارهایش عزّتمندانه است، به این جامعه منفعتطلبی توصیه بشود. دشمنان میخواهند نگاه ما را به منافع اندک و زودگذر بیاندازند و به این واسطه عزّت ما را بگیرند خیلی از اوقات غربیها و دشمنان ما، در مواجه? با ما، مدام میخواهند نگاه ما را به منافع اندک، زودگذر و موقت بیاندازند و به این واسطه میخواهند عزّت ما را بگیرند. اما کسی یا جامعهای که بخواهد حماسهساز باشد، برای بهدست آوردن عزّت، باید از یک سری منافع زودگذر چشمپوشی کند که البته هر کسی از هر منفعتی بهخاطر پروردگار عالم، بهخاطر امر خدا، بهخاطر حفظ عزّت خودش چشمپوشی کند، خداوند متعال این منفعت را به او باز خواهد گرداند. امّتی که بخواهد حماسهساز باشد، باید تکلیف خودش را با این تقابل مشخص کند./ ملّتی که عزّت را ترجیح دهد، به منافع پایدار میرسد در جامعه و فرد، دوتا دشمنِ نامرئی برای عزّت وجود دارد، یکی منفعت است و یکی لذّت. ضمن اینکه ما نه منفعت و نه لذّت را مطلقاً نفی نمیکنیم. ولی اگر کسی عزّتمندانه به سراغ منافع خودش رفت، منافع پایدار به دست خواهد آورد. اگر کسی با حفظ عزّت خودش به سراغ لذّت رفت، لذائذ پایدار و عمیق نصیبش خواهد شد. رسانههای ما و هم? کسانی که محصولات فرهنگی تولید میکنند، خیلی باید به تبلیغ عزّت بپردازند. عزّت بنمایه و یکی از نتایج بسیار مهمّ حماسهگری است. امّتی که بخواهد حماسهساز باشد، باید تکلیف خودش را با این تقابل مشخص کند. وقتی منفعتت، با عزّتت، تقابل کند، کدام را ترجیح میدهی؟ ملّتی که عزّت را ترجیح داد، هم به منافع پایدار رسیده، هم حماسه تولید کرده است و هم عزّت خودش را از دست نداده که بزرگترین سرمایه است؛ چون عزت به عنوان یک صلاح مؤثر برای ریشهکن کردن مشکلات، عمل خواهد کرد. حماسه نیاز به شجاعت دارد/ خیلیها قدرت ریسک ندارند و خطر نمیکنند/ چشم بستن از «منفعت» یا «لذت» حرام شجاعت میخواهد این از هدف حماسه. اما اگر حماسه یعنی در میدان سختیها به دنبال عزّت بودن و منافع و لذائذ را فرع زندگی قرار دادن، این یک مقدار شجاعت هم میخواهد. چون خیلیها به تعبیری قدرت ریسک ندارند، خطر نمیکنند. مثلاً میگوید روی چه حسابی من بیایم از منفعت زودگذر آنیِ اندک خودم بگذرم؟! کسی که ایمان به خدا داشته باشد، خدا یک شجاعتی به او میدهد که میتواند از منفعت زودگذرش بگذرد. جوانی که در این شهر زندگی میکند، اگر بخواهد عزّتمندانه از لذّتها چشمپوشی کند او هم شجاعت میخواهد. گاهی از اوقات چشم بستن از حرام شجاعت میخواهد؛ اطمینان داشته باشد که خداوند متعال پشتیبان اوست و هم? نیازهای او را تأمین خواهد کرد؛ خودِ این هم یک شجاعتی میخواهد. گاهی اوقات افراد از سرِ بزدلی و ترس، ترس به این معنا که میترسد از دست بدهد، چشم از حرام نمیبندد. مگر چه چیزی را قرار است از دست بدهی؟! هم? آنچه که برای تو مقدّر شده، در بهترین شکلش به تو خواهد رسید، تو فرمان خدا را گوش کن، تو تقوا را رعایت بکن. میخواهم بگویم یک حماسهساز در هر دو بخش برای رسیدن به عزّت، شجاعت میخواهد.
برای دیدن ادامه بخشها و...کلیک کنید: