از حالت پاییزی لبخند تو پیداست تقویم من امسال پر از روز مباداست عاشق شده ام مثل غروبی که بداند خودسوزی خورشید فروپاشی دنیاست قلبم به زبان تو اگر ترجمه می شد چشمان تو از من غزلی تازه نمی خواست قانون جهان را تو به هم ریخته ای که هر گوشه ی دنیا بروم سایه ات آن جاست هرچند که خوابیده ام از کوچه گذر کن تنهایی ام از پنجره در حال تماشاست در طالع من قحطی شب های بلند است در چشم تو اما همه شب ها شب یلداست