دارم با خودم نه با پرچم ومحرم سخن میگویم:محرم داری می ایی؟ چه نازی میکشد چشمانم از عکس بیرق سرخ حرم انگار خود پرچم لیلایی شده برای چشمانم که مجنون وار به دنبالش میدود ولحظه ای نگاه برنمیدارد از پرچم در انتظار نسیمی که بوزد و بتواند قد وبالای بیرق را به نظاره بنشیند انگار دارد به تمام حاصل زندگیش نگاه میکند چشمهای دریده من
کلنجار رفتنم با خویش ، طولانی بودن محرم را نوید می دهد ، یا شاید هم مژده طولانی بودن عمر را ... همه روزها و سالهای ما ، ماه حرام شده است ... ماهی که در آن به رسم دشمن ، صلح است. پرچم سرخ شرم حضور دارد و سبز خاطره اش را موج می زند....
دکتر شریعتی را بیادبیاور اگر چه نمیتوان او را باعرفا وعلمای دین که نمایشگر اسلام بوده اند مثل دولابیها و خویی ها وشیخ جعفرها مقایسه کرد اما انسان زبر دستی بود مخصوصا در استفاده از قلم وبلاغت وفصاحت بود در کلامش به مددمولایش مثلا در این باب دارد که:
در قبایل عرب همواره جنگ بود،...اما مکه ((زمین حرام)) بود و چهار ماه رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم،((زمان حرام))، یعنی که درآن جنگ حرام است.دو قبیله که با هم می جنگیدند، تا وارد ماه حرام می شدند، جنگ را موقتا تعطیل می کردند، اما برای آنکه اعلام کنند که:((در حال جنگند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت))، سنت بود که بر قبه ی خیمه ی فرمانده قبیله، پرچم سرخی برمی افراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند که:((جنگ پایان نیافته است)).
آنها که به کربلا می روند، می بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه ی جنگ، آرامش مرگ سایه افکنده است.
اما می بینند که بر قبه ی آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است.
بگذار این سال های حرام بگذرد!
(کتاب حسین وارث آدم )