نمی خواهد غلامی و ندیمی
برقصان پرده ها را با نسیمی
خودت در آسمان ها دست داری
خودت در باد و باران ها سهیمی
نگاهت رام کرده شیرها را
تو ای با هرچه در عالم صمیمی
بگو با من حدیثی از غمت را
عطایم کن دلی عبدالعظیمی
چه غم از بغض " مغضوب علیهم " ؟
شمایی که صراط المستقیمی !
نمی ترسیم از باد مخالف
که از سمت تو می آید ، شمیمی
گرفتم نان و خرمای غزل را
علی هستی و من بچه یتیمی
...
همیشه در خیالم سیب دارم
که نیمی هادی و مهدی است نیمی
(علیهما السلام)