در شهر کینه ها چه غریبانه خانه داشت
در کوچه ای که از غم مادر نشانه داشت
تصویری از هجوم خزان بر بهار بود
با آتشی که بر در خانه زبانه داشت
وقتی که می گذشت ز کوچه صدای باد
بانگی شبیه ضربه ی یک تازیانه داشت
آن سینه سرخ پر زده از لانه اش ولی
جایش شکسته دل پسرش آشیانه داشت
هر شب به یاد مادر پهلو شکسته اش
جانسوز ناله ای ز دلش عاشقانه داشت
از سیلی و غلاف و لگد چون که می شنید
سیلی زخون دل به مدینه روانه داشت
زان پیشتر که زهر جفا سوزدش جگر
در سینه اش شرار غمی جاودانه داشت
این روضه ی مدینه و یا کربلا نبود
اما عجیب سوز دل صادقانه داشت
کاتب به قصد حضرت صادق نوشته است
از مادر و مدینه و کوچه بهانه داشت
صمد علیزاده