سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اواز قطره
 
عمری م .ح .ب بوده ام وحال تصمیم گرفتم محب بودنم را جشن خون بگیرم در فکر یک جشنم ...

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

         وا شد درِ تمام قفسها به روی تو

پرواز در هوای پدر، آرزوی تو

می بارد از تلاطم چشمت شکوه خشم

رفته به مرتضی چقَدَر خلق و خوی تو

پشت سرت تمام حرم گریه می کنند

کف می زنند حرمله ها رو به روی تو

لبخند می زنی و دل از تیر می بری

با زلف این سه شعبه گره خورده موی تو

گهواره نیست، خاطره ی تشنگی توست

پر شد خیال مادرت از عطر و بوی تو

چشمی به سینه دوخته، چشمی به علقمه

چشمی به تیر دارد و چشمی به سوی تو

مانده هنوز جرعه ی آبی میان مشک

دستی نمانده تا که بخواهد عموی تو.....

آنجا عمو به فکر لبت گریه می کند

سیرابِ شیرِ خون شده اینجا گلوی تو

قلب پدر شمیم تو را پخش می کند

شش گوشه ی تو سینه ی باباست، کوی تو

باب الحوائج است، "مسیح" التماس کن

 شاید که این غزل بشود آبروی تو....

ashkeghazal.blogfa.com



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/4/9 توسط محب

لوگوی دوستان
لینک دوستان

بالای صفحه



تمامی حقوق این وبلاگ برای اواز قطره محفوظ و انتشار مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.