به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله سید علی خامنه ای، سالها پیش در طلیعه ایام پربرکت ماه مبارک رمضان، درباره نسل کشی مسلمانان در میانمار مواضعی اتخاذ کرده اند که از نظر می گذرد:
«امروز جریان ظلم در دنیا، حقیقتاً یک جریان بىسابقه است. امروز این قدرتهاى بزرگ با وسایل تبلیغاتىِ همهگیر و با امکاناتى که حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه مىدهد، در دنیا مسلطند؛ قدرتهایى که براى ارزشهاى انسانى و الهى ذرهیى ارزش قائل نیستند و به آن اعتنایى ندارند؛ چه کسى مىخواهد در مقابل اینها بایستد و مطلب حق را بیان کند؟ ببینید امروز در دنیا چه مىکنند و چهقدر ملتها - بخصوص ملتهاى مسلمان - مظلوم واقع مىشوند؛ آن وقت آقایان مىنشینند و دم از طرفدارى از حقوق بشر مىزنند و شرم هم نمىکنند.
این وضع مسلمانان مستضعف بیچاره میانمارى است که دهها هزار نفر از آنها امروز با بدترین وضع در بنگلادش زندگى مىکنند. نمایندگان ما به آنجا رفتند و آمدند و خبرهایى به ما دادند که واقعاً خواب از چشم انسان مىپرد! چهقدر امروز دنیا نسبت به حقوق بشر به معناى واقعى بىاعتناست! مگر در دنیا صدایى از کسى بلند شد؟! یک مشت چکمهپوش دهها هزار مسلمان میانمارى را با فجیعترین وضع از خانه خودشان بیرون کردند؛ بچهها و زنان و مردانشان را کشتند؛ اموالشان را غارت کردند؛ هر کس توانسته جان خودش را بردارد، فرار کرده؛ در دنیا هم کسى به کسى نیست؛ نه سازمان ملل حرفى مىزند، نه کمیته حقوق بشر فریادى مىکشد، نه صلیب سرخ جهانى احساس مسؤولیتى مىکند، نه این کنفرانس ها و مؤسسههاى دروغىِ دفاع از حقوق بشر و دفاع از صلح و غیره حرفى مىزنند؛ کأنه اینها انسان نیستند! این، دشمنى دنیا را با اسلام و مفاهیم و ارزش هاى اسلامى نشان مىدهد؛ این نشان مىدهد که چهقدر نسبت به انسان بىاهتمام و بىاعتنایند و آنچه درباره حقوق بشر و اینگونه تعبیرات مىگویند، حربهاى سیاسى است؛ براى اینکه کسى را در جایى بکوبند؛ کسى را بزرگ کنند؛ دولتى را تضعیف کنند و مردمى را از صحنه خارج نمایند.
متأسفانه این حرف ها به گوش افکار عمومى اروپا و امریکا نمىرسد تا بفهمند که زمامداران شان در دنیا چه دارند مىکنند. مردم ما این حقایق را مىدانند؛ مىدانند که اینها در بیان ادعاهاى بشردوستانه و طرفدارى از حقوق بشر، چهقدر دروغگو هستند. آن سادهلوح هایى که به این حرفها دل خوش کردهاند، آنها باید این مطالب را بشنوند.. مسائل مسلمانان میانمارى را اصلاً بکلى کأنلمیکن فرض مىکنند؛ چرا؟! مگر جرم اینها چیست؟! جرم اینها این است که مسلمانند. آنها با اسلام دشمنند و از اسلام مىترسند.
امروز کار به جایى رسیده است که مبارزه با اسلام، زیر پوشش انجام نمىگیرد.. تنها دریچه امیدى هم که براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است؛ آیا ما این دریچه را ببندیم و امید ملتها را کور کنیم؟ آیا ما هم سکوت کنیم؟ آیا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانه قدرتهاى بزرگ تسلیم بشویم؟ آیا حکم خدا این است؟ آیا خدا به این راضى است؟ آیا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به معروف و نهى از منکر در اسلام، اجازه چنین فکرى را به ما مىدهد؟ حاشا و کلّا. اینجا پرچم مبارزه با ظلم را حفظ خواهد کرد. ما در مقابل هر قدرت سلطهطلب و ستمگرى که در برابر ملتها به سرنیزه خود تکیه مىکند، مىایستیم؛ هرکس مىخواهد باشد. امریکا که هیچ؛ اگر قدرت و دولتى قدرتمندتر از امریکا هم باشد، در مقابلش مىایستیم؛ کمااینکه ایستادیم. ما یک روز در مقابل قدرت متحد امریکا و شوروى علیه خودمان، ایستادیم. امریکا و شوروى دو ابرقدرت بودند که مجموعاً قدرتشان از امریکاى فعلى به مراتب بیشتر بود و هر دو علیه ما همدست و متحد بودند؛ ولى ما در مقابل آنها ایستادیم و باز هم مىایستیم؛ اما این ایستادگى، به عمیقتر شدن و پُررونق شدن ایمان مردم احتیاج دارد.»
دیدار با جمعی از روحانیون، 14/12/1370