دو نفر بودند، دو تا دختر!!! که توي حوض خالي ميدان شهيدمطهري سنگر گرفته بودند. حلقه ي محاصره ميدان مطهري تنگ تر مي شد... هيچ کاري هم نمي شد برايشان کرد، خرمشهر تقريباً افتاده بود دست عراقيا! رفتيم پشت بام يک ساختمان! دو تا دختر که راه عراقي ها را آن همه مدت سد کرده بودند. گويا فشنگ هايشان هم تمام شده بود. خون خونمان را مي خورد، بايد برايشان کاري مي کرديم... عراقي ها ديگر شلـــــيک نمي کردند. مي خوا - اواز قطره

مي خواستند بگيرندشان، زنـــــــده!!!!! ديگر رسيده بودند به ميدان که ناگهان دو صداي شليک آمد!!! - تــــق!!! - تــــق!!! لوله هاي تفنگ را گرفته بودند سمت همديگر. آنها دو نفر بودند... دو تا دختر... که توي حوض خالي ميدان مطهري دراز کشيده بودند!

شادي ارواح طيبه شهداي انقلاب اسلامي، صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

پيام

اواز قطره
93/1/13