پيام
+
سيد مرتضي ! .... با آن عينک پهن اش
دور تا دور انگشتري اش پر از ترکش است
و پاي ديگرش هم...
اما دستش را شاعرانه
با ژستي فوق العاده
چنان به پيشاني چسبانده
انگار :
بادش مي زنند
و برايش انار دانه مي کنند
...
اينهاست که وقتي سيد مرتضي نگاهم مي کند
جسمم را لا به لاي قبرها مي گذارم
و روحم را کنار شمشاد مقبره اش ذبح مي کنم
حالا هي نگو چرا دوستش داري؟
نه...اين همه سال نتوانستي
و آن همه سال هم که مي آيند ن

اواز قطره
92/12/20
اواز قطره
و آن همه سال هم که مي آيند نمي تواني مثل سيد مرتضي با پاي
آويزان شده از پوست
ژستي بگيري که دلم را به باد دهي
mehrvarzi.ir
بلاي آسموني😁
ميشه عکس را عوض کنين؟به نظرم عکس هاي بهتري هم هست که ميشه گذاشت!
اواز قطره
متن درباره اين عکس است