مي بينمت به خاک ولي نيست باورم
اي سرور بهشت سرازتن جدا حسين
لب تشنه کشته برلب آب روان شدي
آب حيات برتو سلام وثنا حسين
آه امام بي کفن کربلا سلام
مجروح تير ونيزه و سنگ جفا سلام
آيا مجال هست فداي شما شويم
يا پاسدار خيمه آل عبا شويم
جاري است خون زديده زداغ غمت مدام
هرقطره ميدهد به توبارنگ خون سلام