سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اواز قطره
 
عمری م .ح .ب بوده ام وحال تصمیم گرفتم محب بودنم را جشن خون بگیرم در فکر یک جشنم ...

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

تصاویر تغییر پرچم حرم امام حسین (ع) در ابتدای محرم

سیاست یعنی قرآن

لیقوم الناس بالقسط


سیاست یعنی پیامبر رحمت

انک لعلی خلق عظیم
سیاست یعنی نهج البلاغه ی علی علیه السلام

یعنی ذوالفقار حکمت و رحمت


یعنی صلح حسن


أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ مَظْلُوما


یعنی سرخی خون ثارالله


و بذل مهجته فیک، لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة


و این همه یعنی سیاست دینی و این دین یعنی دین سیاسی


و نه هیچ صراط دیگر ...

 



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/10 توسط محب
الناس علی دین ملوکهم
لاجرم همان راه را باید رفت که او طی کرد
به سرخی قتلگاهش؛
اقتدا کرده ام ؟


نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/10 توسط محب

خوردی امروز نیزه فردا نَعل

نیزه هم چاره دارد اما نعل...


یک، دو، سه، چهار ... ده تا اسب


روی هم میشود چهل تا نعل


هر کسی از تن ِ تو میگذرد


شمر با پا و اسبها با نعل


پشت و روی تورا یکی کردند


چقدر جلوه دارد اینجا نعل


چون لباست به روی چادر من


هر کسی پا گذاشت حتی نعل


دهنت را خودت بگو چه شده؟


تهِ شمشیر خورده ای یا نعل؟


علی اکبر لطیفیان



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/10 توسط محب
مرحوم حاج اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت،
درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است.
آن مرحوم می فرمایند:پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند،
می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند...
یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید.
یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند.
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم.
اما آنکه زرنگ بود،نگاه کرد،رد تن آقاش رادیداز پشت پرده.تند و تندمرتب می‌کردهمه‌جارا
می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید.
دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین ‌جاست
توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم
آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است،
ناراحت نمی‌شود وقتی همه جا را ریخت به هم،
آن وقت آقا آمد ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد.
او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد زرنگ باش. خنگ نباش.
گیج نباش شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش.
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید
دوست محب تو هم بخند ..............

 



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/10 توسط محب

 

1342394993135649_large.jpg

گفت اهل بکا برای حسین با دیدن همه چیز گریه میکند

گفتش: چرا به 10 انگشتان دستان هم
که نگاه می کنم یاد کربلاء می افتم !
خیلی گفت یکبار هم این چنین گفت
گفت: ...

نتیجه جستجو برای «کرب|بلاء»: 10 مورد در 10 آیه یافت شد.
...
جزئیات جستجو
بَلَاءٌ کَرْبٍ بَلَاءً الْکَرْبِ الْبَلَاءُ ترجمه
(1) إِنَّ هَ?ذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ?الصافات: 106?
به راستى که این همان آزمایش آشکار بود (37: 106)
(2) وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ?الصافات: 76?
و او و کسانش را از آن محنت بزرگ رهانیدیم (37: 76)
(3) وَآتَیْنَاهُم مِّنَ الْآیَاتِ مَا فِیهِ بَلَاءٌ مُّبِینٌ ?الدخان: 33?
و آنها را از آیات و معجزات چیزى عطا کردیم که در آن امتحانى آشکار بود (44: 33)
(4) وَنَجَّیْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ?الصافات: 115?
و آن دو و قومشان را از محنتى بزرگ نجات دادیم (37: 115)
(5) قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنْهَا وَمِن کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِکُونَ ?الأنعام: 64?
بگو: خداست که شما را از آن مهلکه و هر بلایى نجات مى‌دهد، آن‌گاه شما شرک مى‌ورزید (6: 64)
(6) وَنُوحًا إِذْ نَادَى? مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ?الأنبیاء: 76?
و نوح را یاد کن آن‌گاه که پیش از این ندا کرد و ما او را اجابت کردیم و وى را با خانواده‌اش از آن بلاى بزرگ نجات دادیم (21: 76)
(7) وَإِذْ نَجَّیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَ?لِکُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ ?البقرة: 49?
و [یاد کنید] آن گاه که شما را از فرعونیان نجات دادیم، که شما را به سختى آزار مى‌دادند، پسرانتان را سر مى‌بریدند و زنانتان را زنده مى‌گذاشتند و در آن [مصایب‌] آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود (2: 49)
(8) وَإِذْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَ?لِکُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ ?الأعراف: 141?
و [فراموش نکنید] هنگامى را که شما را از فرعونیان نجات دادیم. آنان شما را عذاب سختى مى‌کردند، پسرانتان را مى‌کشتند و زنانتان را زنده مى‌گذاشتند، و در این [گرفتارى‌ها] از پروردگارتان امتحان بزرگى بود (7: 141)
(9) فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَیکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَ?کِنَّ اللَّهَ رَمَى? وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ?الأنفال: 17?
این شما نبودید که آنها را کشتید بلکه خداوند آنها را کشت، و وقتى [ریگ‌ها را] انداختى این تو نبودى که انداختى بلکه خدا بود که انداخت، تا مؤمنان را بدین وسیله به امتحان خوبى از جانب خود بیازماید. همانا خداوند شنواى داناست (8: 17)
(10) وَإِذْ قَالَ مُوسَى? لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَ?لِکُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ ?ابراهیم: 6?
و آن‌گاه که موسى به قوم خود گفت: نعمت خدا را که بر شما ارزانى داشت به یاد آورید، آن‌گاه که شما را از فرعونیان نجات داد که بر شما عذاب سخت روا مى‌داشتند و پسرانتان را سر مى‌بریدند و زنانتان را زنده مى‌گذاشتند، و در این [براى شما] از جانب پروردگارتان آز (14: 6)

 پیشنهاد من به شما خواننده عزیز:
صفحات شخصی علی دلیلی  / تکرارها فی القران



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/9/7 توسط محب

به دلیل فرا رسیدن ماه عزای مولا نت برای من فعلا  تعطیل

خدا حافظ

دوستان شاید رزقمون شد من و شما این محرم برا اقا میان اشک و روضه مردیم

ارزو کن ارزو بر جوانان عیب نیست یا علی



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/8/22 توسط محب

ashuora_by_hamidir.jpg

تقدیم به چشمان قشنگ عاشورائی منتظران محرم
افسوس که بعضی از ادمها آب را نمی فهمند و از عمق آب خبر ندارند.
آنها می پندارند,آب همان ئیدروژن و اکسیژن است.
آنها همه آبها را مثل هم می دانند.
آنها می پندارند که فرمول اشک هم همان فرمول آب است.
آنها در کشف فرمول شیمیایی اشک در مانده اند و در حیرتند که این چه آبی است که آتش به پا می کند.
آنها هنوز فرمول شیمیایی اشکهای عاشورایی را به دست نیاورده اند.
و نمی دانند که انرژی نهفته در یک قطره اشک ؛ قدرت ایجاد هزاران انفجار عظیم را دارد.
آنها نمی دانند که برای بدست آوردن محیط آب , باید قاعده آب را که روشنی است در شعاع آن ضرب کرد.
آنها نمی دانند که چرا ارتفاع آب در آفتاب بیشتر است.
این آب که من می گویم ؛ آب مطلق است ؛ نه آب نسبی ؛ آب ساده است نه آب مرکب.
آبی که به فکر ماهیهاست.
و در روزهای سرد ماهیها را در زیر سقفی گرم نگه می دارد.
بیائید آب باشیم!
بیائید آبی باشیم.........


نوشته شده در تاریخ جمعه 91/8/19 توسط محب
helal_ashour_by_l_lulu_l.jpg

بشوی از چهرهّ مردم غبار خستگی ها را 

به یاد ما بیاور آن همه پیوستگی ها را 

دوباره شهر را از دسته های سینه زن پر کن

بنه مرهم جراحتهای چندین دستگی ها را

چگونه رنگها ما را جدا کردند ، می بینی؟!

بیاموزان به ما یکرنگی و وارستگی ها را

بس است این دل شکستن ها و از یاران گسستن ها

کدامین مومیایی بندد این بشکستگی ها را؟

تو که خود را حسین و دیگران را شمر می دانی،

کجا آخر به دست آوردی این شایستگی ها را؟!

غمی زیباست در شور حسینی ، یک غم شیرین

که از یاد تو خواهد برد رنج خستگی ها را

محرم بار دیگر تکیه گاه عشق خواهد شد

اگر برپا نمایی تکیهّ دلبستگی ها را !

شعر از استاد ترکی



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/8/19 توسط محب

بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آن که گدایی محبت  شده باشد
دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک
تبدیل به غوغای حسادت شده باشد
دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟
باغی ست که آلوده به آفت شده باشد
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد!
از وهن خیانت به امانت چه بگویم
آنجا که خیانت به خیانت شده باشد!
شرمنده عشقیم و دل منجمد ما
جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد
مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست
ای عشق مبادا که جسارت شده باشد!
مفهوم من از عشق فقط عشق حسین است
عشقی است که مشتاق حمایت شده باشد

این شعر از استاد ترکی هست به استثنای بیت اخر  که به ان اضافه شده



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/8/19 توسط محب
18618_164619597014520_968648007_n.jpg
مقدس جامه ای بر قامت ماست
برای شیعه مشکی رنگ عشقه
حسین آن را به تار و پود غم بافت
و خیاطش دو بانوی دمشقه
صمد علیزاده


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/8/16 توسط محب

لوگوی دوستان
لینک دوستان

بالای صفحه



تمامی حقوق این وبلاگ برای اواز قطره محفوظ و انتشار مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.