سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اواز قطره
 
عمری م .ح .ب بوده ام وحال تصمیم گرفتم محب بودنم را جشن خون بگیرم در فکر یک جشنم ...

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

چشم خشک از چشمهای تر خجالت می کشد

 چشمه وقتی خشک شد ، دیگر خجالت می کشد

سوختن در شعله ی دل کمتر از پرواز نیست

هر که اینجا نیست خاکستر ، خجالت می کشد

بستن در بهر شرمنده شدن بی فایده ست

این گدا وقت کرم بهتر خجالت می کشد

لطف این خانه زیاد و خواهش ما نیز کم

دستهای سائل از این در خجالت می کشد

طفل بازیگوش را شرمی نباشد از کسی

بیشتر با دیدن مادر خجالت می کشد

تا عروج فاطمه جبریل را هم راه نیست

در مسیر عرش، بال و پر،خجالت می کشد

حتم دارم که قیامت هم از او شرمنده است

با ورود فاطمه ، محشرخجالت می کشد

نامه اعمال نوکرها بدست فاطمه ست

آنقدر می بخشد و.... نوکرخجالت می کشد

آنچه مادر می کشد،دردش به دختر می رسد

گر بیفتد مادری ، دختر خجالت می کشد

دست این از دست آن و...دست آن از دست این....

آه....دارد همسر از همسر خجالت می کشد

هر کجا حرف "در" و "دیوار" و...ازاین چیزهاست

چشم خشک از چشمهای تر......



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/30 توسط محب

لوگوی دوستان
لینک دوستان

بالای صفحه



تمامی حقوق این وبلاگ برای اواز قطره محفوظ و انتشار مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.