بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بدعتها در عزادری حسینی
این عزادارىهائى که انجام مىگیرد، این گریه و زارىاى که مىشود، این تشریح حوادث عاشورا که مىشود، اینها چیزهاى لازمى است. یک عده از موضع روشنفکرى نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائى که مردم مىکنند. البته یک شکلهاى بدى وجود دارد که گفتهایم؛ مثل قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایهى دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهل بیت است. اما همین عزادارى متعارفى که مردم مىکنند؛ دستهجات سینهزنى راه مىاندازند، عَلَم بلند مىکنند، اظهار محبت مىکنند، شعار مىنویسند، مىخوانند، گریه مىکنند؛ اینها ارتباط عاطفى را روز به روز بیشتر مىکند؛ اینها خیلى چیزهاى خوبى است (بیانات در دیدار با جمعى از طلاب و روحانیون 22/ 09/ 1388).
اگر براى ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمى» را باز کنید و از رو بخوانید، براى مستمع گریهآور است و همان عواطفِ جوشان را به وجود مىآورد. چه لزومى دارد که ما به خیال خودمان، براى مجلسآرایى کارى کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفهى واقعىاش دور بماند؟!
من واقعاً مىترسم از اینکه خداى ناکرده، در این دوران که دورانِ ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّى اسلام و تجلّى فکر اهل بیت علیهم الصّلاة و السّلام است، نتوانیم وظیفهمان را انجام دهیم. برخى کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک مىکند. یکى از آن کارها، همین عزاداریهاى سنّتى است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین مىشود. اینکه امام فرمودند «عزادارى سنّتى بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دستههاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است که عواطف عمومى را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش مىکند و بسیار خوب است. در مقابل، برخى کارها هم هست که پرداختن به آنها، کسانى را از دین برمىگرداند.
بنده خیلى متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم دیده شده است که دستهایى به غلط، آن را در جامعهى ما ترویج کردهاند. کارهایى را باب مىکنند و رواج مىدهند که هرکس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال به وجود مىآید. به عنوان مثال، در قدیم الأیام بین طبقهى عوامالنّاس معمول بود که در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مىزدند! البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد. اما باز مجدّداً شروع به ترویج این رسم کردهاند و شنیدم که بعضى افراد، در گوشه و کنار این کشور، به بدن خودشان قفل مىزنند! این چه کارِ غلطى است که بعضى افراد انجام مىدهند!؟
قمه زدن نیز همینطور است. قمه زدن هم از کارهاى خلاف است. مىدانم عدّهاى خواهند گفت: «حق این بود که فلانى اسم قمه را نمىآورد.» خواهند گفت: «شما به قمه زدن چه کار داشتید؟ عدّهاى مىزنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمىشود در مقابل این کارِ غلط سکوت کرد. اگر به گونهاى که طىّ چهار، پنج سال اخیرِ بعد از جنگ، قمه زدن را ترویج کردند و هنوز هم مىکنند، در زمان حیات مبارک امام رضوان اللّه علیه ترویج مىکردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه مىایستادند. کارِ غلطى است که عدّهاى قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را مىکنند که چه بشود؟! کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانهى عزادارى است. شما بارها دیدهاید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، بر سر و سینهى خود مىکوبند. این نشانهى عزادارىِ معمولى است. اما شما تا به حال کجا دیدهاید که فردى به خاطر رویکرد مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سرِ خود خون جارى کند؟! کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست. علماى سلف دستشان بسته بود و نمىتوانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوهى اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعهى اسلامىِ برتر، یعنى جامعهى محبِّ اهل بیت علیهمالسّلام که به نام مقدس ولىّعصر أرواحنا فداه، به نام حسین بن على علیهالسّلام و به نام امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیر مسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدمهاى خرافىِ بىمنطق معرفى شوند. من حقیقتاً هرچه فکر کردم، دیدم نمىتوانم این مطلب- قمه زدن- را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضى نیستم. اگر کسى تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضىام. این را من جدّاً عرض مىکنم. یکوقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دوْرِ هم جمع مىشدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمهزنى مىکردند و کارشان، تظاهر- به این معنا که امروز هست- نبود. کسى هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایرهى محدودى انجام مىشد. اما یکوقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سر خودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین علیهالسّلام، به این معنا راضى نیست. من نمىدانم کدام سلیقههایى و از کجا این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعهى انقلابى ما مىکنند؟!
اخیراً یک بدعت عجیب و غریب و نامأنوس دیگر هم در باب زیارت درست کردهاند! بدین ترتیب که وقتى مىخواهند قبور مطهّر ائمّه علیهمالسّلام را زیارت کنند، از درِ صحن که وارد مىشوند، روى زمین مىخوابند و سینهخیز خود را به حرم مىرسانند! شما مىدانید که قبر مطهّر پیغمبر صلاة الله علیه و قبور مطهّر امام حسین، امام صادق، موسى بن جعفر، امام رضا و بقیهى ائمّه علیهمالسّلام را همهى مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مىکردند. آیا هرگز شنیدهاید که یک نفر از ائمّه علیهمالسّلام و یا علما، وقتى مىخواستند زیارت کنند، خود را از درِ صحن، به طور سینهخیز به حرم برسانند؟! اگر این کار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مىنمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مىکردند. اما نکردند. حتى نقل شد که مرحوم آیتاللّه العظمى آقاى بروجردى رضوان الله تعالى علیه، آن عالم بزرگ و مجتهد قوى و عمیق و روشنفکر، عتبهبوسى را بااینکه شاید مستحب باشد، منع مىکرد. احتمالًا استحبابِ بوسیدن عتبه، در روایت وارد شده است. در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که براى عتبهبوسى، روایت هم وجود دارد. بااینکه این کار مستحب است، ایشان مىگفتند «انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده مىکنیم؛ و علیه شیعه، تشنیعى درست نکنند.» اما امروز، وقتى عدّهاى وارد صحن مطهّر على بن موسى الرّضا علیه الصّلاة و السّلام مىشوند، خود را به زمین مىاندازند و دویست متر راه را بهطور سینهخیز مىپیمایند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستى است؟ نه؛ این کار، غلط است. اصلًا اهانت به دین و زیارت است. چه کسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج مىدهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد؟! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن کنید (بیانات در جمع روحانیون استان «کهکیلویه و بویراحمد» در آستانهى ماه محرّم 17/ 03/ 1373).
کسى که با مسائل کشور شوروى سابق و این بخشى که شیعهنشین است جمهورى آذربایجان آشنا بود، مىگفت: آن زمان که کمونیستها بر منطقهى آذربایجان شوروى سابق مسلّط شدند، همهى آثار اسلامى را از آنجا محو کردند. مثلًا مساجد را به انبار تبدیل کردند، سالنهاى دینى و حسینیهها را به چیزهاى دیگرى تبدیل کردند و هیچ نشانهاى از اسلام و دین و تشیّع باقى نگذاشتند. فقط یک چیز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤساى کمونیستى به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزادارى کنند، هیچ کار دینى نباید بکنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، براى آنها یک وسیلهى تبلیغ بر ضدّ دین و بر ضدّ تشیع بود. بنابراین، گاهى دشمن از بعضى چیزها، اینگونه علیه دین استفاده مىکند. هرجا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد.(بیانات رهبر معظم انقلاب در سال1376)
عهد بستم صبح صادق با دل دریا شناس
تا نپرسم راز گل را هیچگاه از ناشناس
عرصه ناهموار و ناپیدا و شب هم قیرگون
راه را باید بپرسم از یکی صحرا شناس
قمه–آقا گفت- ممنوع است. فهمش مشکل است؟
نه! نمی فهمند حق را قوم مولا ناشناس
مرجع تقلید ما شمر ابن شارون نیست که
سر به هر تیغی نبازد مسلم فتوا شناس
واحسینا! واحسینا! واحسینا! واحسین!
تو! شدی دانای اکبر، من! شدم لیلا شناس!
روضه عوعو زار خواهد شد در این سر در خُمی
می شود وقتی شغال شهر عاشورا شناس
ما نمی خواهیم سگ باشیم در جلد بشر
خوب می فهمد چه گفتم مرد «اوباما» شناس
گرگ و سگ بسیار دارد قرن «اوباما» و «بوش»
دوست، آدم خواست! آدم! آدم دنیا شناس
عابسی عباس سیرت یا حکیمانی دلیر
مثل مسلم شیر گیر و مثل حر زهرا شناس
***
همدلان خسته از بدمستی همسنگران!
ناصبوری نیست شان شاهد غوغا شناس
در بیابان گر به شوق کربلا راهی شدید
با مدارا بگذرید از خارهای پا شناس!