سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اواز قطره
 
عمری م .ح .ب بوده ام وحال تصمیم گرفتم محب بودنم را جشن خون بگیرم در فکر یک جشنم ...

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

نشئه از بوی می خوان وفا برخیزد

عاشقم بر می صافی که صفا برخیزد

ای صبا ساقی ما را برسان تهنیتی

و بگو از سر این جور و جفا برخیزد

جرعه ای می به خمار از سر رافت بدهد

تا که مست از نفس باد صبا برخیزد

در نباشد به سرای کرم سلطانی

که به تق تق ز در شاه صدا برخیزد

فرصت عجز و انابه نبود تا ز گدا

حرفی از جود و کرم یا که عطا بر خیزد

می دهد گفته و ناگفته به مسکین درش

پس بگو از در این خانه گدا برخیزد

هر که آمد به طلب آمده و در طلب است

بنشیند به رضا و به رضا برخیزد

بر سر بام تو هر مرغ فرود آمده را

دل آن نیست دوباره به هوا برخیزد

گر غبار حرمت بر سر ما بنشیند

هر نفس سینه زند بوی شفا برخیزد

مس تن را بکشد هر که به خاک در تو

وقت برخاستن از خاک . طلا برخیزد

دارم از پنجره فولاد شما می شنوم

هرکه دارد هوس کرببلا برخیزد



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/7/6 توسط محب

لوگوی دوستان
لینک دوستان

بالای صفحه



تمامی حقوق این وبلاگ برای اواز قطره محفوظ و انتشار مطالب با ذکر منبع مجاز می باشد.